کبک
[کَ] (اِ) دست. (ناظم الاطباء) (برهان). || کف دست را گویند. (اوبهی). کف دست. (ناظم الاطباء). || دست راست را گویند. (فرهنگ جهانگیری)(1).
(1) - مؤلف سراج احتمال می دهد به این معنی «کفک» را به تصحیف خوانده اند. (فرهنگ نظام از حاشیهء برهان چ معین).
(1) - مؤلف سراج احتمال می دهد به این معنی «کفک» را به تصحیف خوانده اند. (فرهنگ نظام از حاشیهء برهان چ معین).