کبریت

معنی کبریت
[کِ] (ع اِ)(1) گوگرد. (برهان) (دهار) (مفاتیح العلوم) (مهذب الاسماء). گوگرد و این معرب است. (آنندراج). گوگرد که به هندی گندیک گویند. (غیاث اللغات). نَبخَه. (منتهی الارب). مادهء بسیط معدنی زردرنگ که در آب حل نمی شود و بدان آتش افروزند. (از اقرب الموارد). نوعی از سنگ سنبادهء نرم که در معدن مرطوب و سست است. (الجماهر چ حیدرآباد سال 1355 ه . ق. ص 103). گوگرد که سنگ آتش گیر است یا جوهری است معدنی و آن بخاری باشد دخانی که بعض آن زیرزمین منجمد گردد و بعض آن از شکافها بر آید و در کرانه بسته گردد و گویند معدن آن در وادی النهل ورای تبت است و گویند چشمه است روان چون منجمد گردد کبریت شود و آن بر اصناف باشد سرخ و زرد و سیاه. (منتهی الارب). معروف است و بزودی (یعنی بسرعت) مشتعل شود و دودش گلو را زحمت می دهد و در کتاب مقدس وارد است که خداوند بر سدوم و عموره آتش و کبریت از آسمان بارانید. (قاموس کتاب مقدس). به فارسی گوگرد نامند و آن اصل حارموالید و زیبق اصل بارد آن و چهار قسم می باشد، یکی سرخ و شفاف لامع و کبریت احمر نامند، و یکی زرد مایل به سبزی و آن را مصطکاوی و اصابعی نامند، و یکی سفید و مسمی به گوگرد فارسی است و قسم چهارم مایل به کبودی و او را کبریت اسود و کدر نامند. و آنچه از طبیخ آب چشمه های گرم و از خاک بعضی اماکن بهم می رسد مایل به سیاهی می باشد و بهترین او احمر است. و به اصطلاح اهل کیمیا اکسیر مصنوع در غایت سرخی و مسمی به گوگرد احمر است نه معدنی او. (تحفهء حکیم مؤمن). کبریت به الوان می باشد و معادن فراوان دارد، آنچه در ایران است معدن دماوند و بر قلهء آن کوه چاهها کنده اند و آن هفتاد چاه است که گوگرد می دهد یکی که بزرگتر است از کثرت بخار نزدیکش نمی توان رفت که بیهوشی آورد، و معدن بامیان چشمه ای است از آنجا آب چنان بر می جوشد که به مسافتی آوازش می توان شنید و چون بیشتر می رود منجمد میگردد و گوگرد میشود، معدن هوین(2)به کوه لر کوچک به الوان گوگرد می دهد، و در دیگر ولایات بکوه برانس از توابع اندلس معدن گوگرد است. (نزهه القلوب مقالهء سیم ص 207) :
اگر کبریا بینی از ناز شاید
ز کبریت هم کبریایی نیابی.خاقانی.
گرچه از کبریت بفروزد چراغ
زو چراغ آسمان پوشیده اند.خاقانی.
شعله چون روشن شود کبریت می سوزد نخست
ای مفتن فتنه را بر پا ز سر گوشی مکن.
میریحیی شیرازی (از آنندراج).
خواجه در دنیا و دین از بهر زر در آتش است
همچو کبریت این سبک مغز از دو سر در آتش است.
شفیع اثر (از آنندراج).
- روح الکبریت؛ اسید سولفوریک. (دزی ج 2 ص438).
- عود کبریت؛ کبریت(3). (دزی ج 2 ص 438).
- مثل کبریت؛ سخت خشک. (امثال و حکم).
|| زر خالص. (برهان). زر سرخ. (از اقرب الموارد). زر و نقرهء خالص. (غیاث اللغات). ذَهَب. (مهذب الاسماء). طلا. (ناظم الاطباء). (دزی ج 2 ص 438). گفته می شود طلا یا نقرهء کبریت، یعنی خالص. (از اقرب الموارد). || به اصطلاح صناعت کیمیا، یکی از ارواح باشد. (مفاتیح العلوم). || یاقوت سرخ. (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). یاقوت رمانی. (الجماهر چ حیدرآباد سال 1355 ه . ق. ص 67).
(1) - در زبان اکدی بصورت kupritu آمده و از آنجا به همهء زبانهای سامی دیگر رفته، در آرامی gufrita و در آرامی فلسطین gafri و در عبری gofret و در عربی کبریت. (حاشیهء برهان چ معین).
(2) - ن ل: هرین.
(3) - Allumette.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.