ارتحال

معنی ارتحال
[اِ تِ] (ع مص) از مکانی بمکان دیگر شدن. کوچ کردن. (زمخشری). انتقال. از جائی بجائی شدن. کوچیدن. احتمال. کوچ. بجائی رفتن. رحلت. برفتن. از منزلی برداشتن. (تاج المصادر بیهقی). رخت از منزلی برداشتن. سفر کردن :
ما نمی بینیم باشد این خیال
چه خیالست این که هست این ارتحال.
مولوی.
|| سیر کردن و رفتن شتر. (منتهی الارب). || بر پشت راحله نشستن. بر پشت کسی نشستن و هو فی الحدیث. (تاج المصادر بیهقی). || مردن. موت. فوت. درگذشتن. || شتر را پالان کردن. (زوزنی). پالان برنهادن بر شتر. || بار نهادن. بار بنهادن. || چیزی را از جای برداشتن. (غیاث).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.