قی
[قَ / قِ] (از ع، اِمص) استفراغ کردن. بیرون ریختن محتویات معده از راه دهان. شکوفه. (فرهنگ فارسی معین) :
دشمنت کرمک پیله ست که بر خود همه سال
کفن خود تند این را به دهان آن از قی.
انوری (از فرهنگ فارسی معین).
رجوع به قی ء شود.
|| (اِ) مواد غذایی داخل معده یا مواد مترشح معده و احیاناً دیگر قسمتهای لولهء گوارش و یا غدد منضم به لولهء گوارش که از دهان با حالت تهوع خارج شود. مواد استفراغی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قی کردن شود.
دشمنت کرمک پیله ست که بر خود همه سال
کفن خود تند این را به دهان آن از قی.
انوری (از فرهنگ فارسی معین).
رجوع به قی ء شود.
|| (اِ) مواد غذایی داخل معده یا مواد مترشح معده و احیاناً دیگر قسمتهای لولهء گوارش و یا غدد منضم به لولهء گوارش که از دهان با حالت تهوع خارج شود. مواد استفراغی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قی کردن شود.