قوس
(ع اِ) صومعهء ترسایان. (برهان). عبادت خانهء راهبان. (منتهی الارب). صومعهء راهب و گویند. سرصومعه است. (اقرب الموارد). و آن فارسی معرب است. (المعرب جوالیقی ص278). || خانهء شکاری. (منتهی الارب). خانهء شکارچی. (از اقرب الموارد). || (اِ صوت) کلمه ای است که بدان سگ را زجر کنند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).