قوام

معنی قوام
[قِ] (ع ص، اِ) قوام الامر؛ آنچه امر بدان قائم باشد و مایهء درستی و آراستگی آن بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نظام الامر و عماده و ملاکه الذی یقوم به. (اقرب الموارد). نظام و اصل چیزی. (آنندراج). انتظام و نظم: فلان قوام اهله؛ فلان کسی است که برپا میدارد شأن اهل خود را. (ناظم الاطباء). || آنچه از قوت که مایهء قوام انسان است. (از اقرب الموارد). رجوع به قیام و قَوام شود. || (مص) بر قوام کار بودن؛ مواظب امر بودن. (فرهنگ فارسی معین).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.