قمیص
[قَ] (ع اِ) آنچه بر پوست بدن پوشند. (اقرب الموارد). پیرهن. (منتهی الارب). و جز از پنبه نباشد و آنچه از پشم بود قمیص نیست. (منتهی الارب). و قیل لایکون الا من قطن و اما من الصوف فلا. (اقرب الموارد). و گاهی مؤنث آید. (منتهی الارب). مذکر و مؤنث. (اقرب الموارد). پیراهن. از لاتینی کمیسیا(1) است. لغویین عرب هم گویند قمیص کلمهء اجنبی است. (یادداشت بخط مؤلف). || (ص) ستور که صاحب خود را بجنباند و حرکت دهد. || (اِ) پوستی که بچه در وی باشد در رحم. || غلاف دل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، قُمُص و اَقمِصَه و قُمصان. (اقرب الموارد).
(1) - Camisia.
(1) - Camisia.