قلق
[قِ لِ] (اِ) خوی. عادت. سلیقه. شیمه. خوی در حیوان و گاهی در آدمی.
- قلق کسی را به دست آوردن؛ رجوع به ترکیب بعدی شود.
- قلق کسی را پیدا کردن؛ رگ خواب کسی را پیدا کردن. چم کسی را پیداکردن.
- قلق کسی را به دست آوردن؛ رجوع به ترکیب بعدی شود.
- قلق کسی را پیدا کردن؛ رگ خواب کسی را پیدا کردن. چم کسی را پیداکردن.