قلاب

معنی قلاب
[قُلْ لا] (اِ) خار آهنی خمیدهء حلقه مانند که چیزی بدان توان آویخت. (غیاث اللغات). چنگک.
|| در اصطلاح تیراندازان، نوعی از کشیدن کمان. (آنندراج) :
تا پنجه به قلاب زدی سوی کمان
از زور تو خم گرفت ابروی کمان.
ملاطغرا (از آنندراج).
|| دو آهن چون جوالدوزی، یا دو استخوان که بدان بافند. (یادداشت مؤلف). || آهن پارهء سرتیز و کج که بدان ماهی شکار کنند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
مرغها را دام گسترده ست امواج نسیم
ماهیان را نیش قلاب است موج چشمه سار.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).
نه به خود میرود گرفتهء عشق
دیگری میبرد به قلابش.سعدی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.