قعر

معنی قعر
[قَ] (ع اِ) تک و پایان هر چیزی. ته. بن. ج، قُعور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): قعر البیت؛ بن خانه. (مهذب الاسماء) :
هر کجا تو با منی من خوش دلم
ور بود در قعر چاهی منزلم.مولوی.
در قعر بحر محبت جان غریق بود که مجال دم زدن نداشت. (گلستان). || جلس فی قعر بیته؛ کنایه عن ملازمته له. (اقرب الموارد). || کاسهء بزرگ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || گوی شکافته در زمین برابر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جوبه تنجاب من الارض. (اقرب الموارد). || شهر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): ما فی هذا القعر مثله؛ ای فی هذا البلد. (اقرب الموارد). || مقابل حدبه. (یادداشت مؤلف). مقعر، در مقابل محدب.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.