قطر

معنی قطر
[قَ] (ع مص) دوختن جامه را. || قطران مالیدن شتر را. || چکیدن. || چکانیدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). اصمعی گوید: متعدی و لازم هر دو استعمال میشود. و ابوزید گوید: به خودی خود متعدی نشود بلکه به وسیلهء همزهء باب اِفعال گویند: اقطره الله. (اقرب الموارد). || گرفتن و بازداشتن. || پسِ یکدیگر کردن شتران را و یک رشته نمودن. || نیک بر زمین افکندن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || اسهال گرفتن. (اقرب الموارد). گویند: قطرت است فلان؛ مصلت، ای اسهلت. (اقرب الموارد).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.