قضا

معنی قضا
[قَ] (ع مص) فرمان دادن و حکم کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و از این باب است: قضی ربک(1)؛ ای امر و حکم ربک. (منتهی الارب). || مردن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب): قضی فلان نحبه؛ یعنی بمرد. (منتهی الارب).
- قضای ناگهانی؛ مرگ مفاجات و ناگهانی. (ناظم الاطباء).
|| کشتن: قضی علیه؛ کشت او را. (منتهی الارب). || رسانیدن حاجت و تمام کردن و روا گردانیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): قضی و طره؛ رسانید حاجت او را. || پند دادن و روان گردانیدن. (منتهی الارب). || وام گذاردن و دین ادا کردن. || واجب کردن. || زبان آوری و بیان کردن. || ساختن چیزی. || آگاهانیدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || گذشتن. (از منتهی الارب).
(1) - قرآن 17/23.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.