قصب باف
[قَ صَ] (نف مرکب) آنکه پارچهء قصب بافد :
به شیرین از شکر چندین مزن لاف
که از قصاب دور افتد قصب باف.نظامی.
رجوع به قصب شود.
به شیرین از شکر چندین مزن لاف
که از قصاب دور افتد قصب باف.نظامی.
رجوع به قصب شود.