قرع

معنی قرع
[قَ رَ] (ع مص) مغلوب شدن در تیر انداختن. (منتهی الارب). مغلوب شدن در مبارزه. (اقرب الموارد). || بی موی سر شدن به علتی. || پذیرفتن کنکاش را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). گویند: قرع فلان؛ پذیرفت کنکاش را و بازایستاد از آنچه که فرمودند. (منتهی الارب). || خالی شدن از مردم و خدم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): قرع الفناء قرعاً؛ خالی شد درگاه از مردم و خدم. || (اِمص) پیشی. (منتهی الارب). سبق. (اقرب الموارد).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.