قتل عام
[قَ لِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب)کشتن دسته جمعی. کشتن جماعت. کشتار دسته جمعی حیوانات از انسان و جز آن. (آنندراج) :
گلگونهء تو خونی صد باغ و گلشن است
گردید قتل عام که رنگ تو آل شد.
محسن تأثیر (از آنندراج).
گلگونهء تو خونی صد باغ و گلشن است
گردید قتل عام که رنگ تو آل شد.
محسن تأثیر (از آنندراج).