قبل
[قَ بَ] (ع مص) کج شدن چشم و بر بینی آمدن سیاههء چشم. (منتهی الارب) (آنندراج). پیش آمدگی سیاههء چشم بر بینی. (منتهی الارب). یا قبل مانند حول است که کجی چشم باشد یا آن بهتر از حول است یا برآمدگی سیاههء چشم یکی بر دیگری و بودن سیاههء چشم بر بن بینی یا بر گوشهء چشم یا بر ابرو یا برآمدن نگاه چشمی بر نگاه چشمی دیگر. || (اِمص) خوبی و سبکی دست مام ناف در برآوردن بچه. || درآمدگی پیش هر دو پای. || برآمدگی پاشنه. (منتهی الارب) (آنندراج). || (مص) بر سر شتر ریخته شدن آب وقت آب خوردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || بر روی خمیدن شاخ گوسپند. (منتهی الارب). || بی اندیشه و استحضار سخن گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج). گویند، تکلم فلان قب فاجاد. (منتهی الارب). رجزته قب اذا انشدته رجزا لم تک اعددته. (منتهی الارب) (آنندراج). || پیشتر از مردمان ماه نو را دیدن. گویند: رأینا الهلال قب؛ اذا لم یکن رأی قبل ذلک. || یا نخستین دیدن هر چیزی را. (منتهی الارب).