قباد
[قُ] (اِخ) پسر فیروز نام پدر انوشیروان است(1). حلوان و کازرون را او بنا کرد. (برهان). قباد پسر فیروزبن یزدگرد و پدر انوشیروان نوزدهمین از پادشاهان سلسلهء ساسانی است (488 - 531 م.). هنگامی که بلاش گرانمایه برادر وی به تخت سلطنت نشست قباد که نیکرای لقب داشت برخلاف او سلوک نمود و پنهان بسوی ترکستان رهسپار گشت و در نیشابور به خانهء دهقانی فرود آمد و دختر او را به زنی بگرفت و او را باردار ساخت. و سپس خود را به ترکستان رسانید و مدتی نزد خاقان ماند و سرانجام پادشاه ترکستان سپاهی گران ملازم او گردانید تا به ایران مراجعت نموده و سلطنت را از تصرف برادر بیرون آورد. قباد با آن لشکر بسرعت حرکت کرد و چون به نیشابور رسید و دانست که در آن شهر دارای فرزندی شده است بسیار خوشحال شد و نام او را انوشیروان گذاشت. همان روز پیکی از مدائن خبر مرگ بلاش و اتفاق بزرگان و سرکردگان ایران را بر سلطنت قباد به عرض رسانید. قباد بر اورنگ شاهی تکیه کرد و زمام امور کشور را به دست سوخرا نهاد. ولی سرانجام از قدرت او اندیشناک گردید و شاپور را مأمور دفع وی گردانید. سوخرا را به زندان افکندند و چیزی نگذشت که او را کشتند. مدت سلطنت قباد چهل و سه سال بود. مزدک در دوران سلطنت وی دعوی نبوت آغازید و مذهب اباحت و اشتراک در میان آورد و در زیر آتشکده ای سردابه ای ترتیب داد و سوراخی متصل به آتش گذاشت و کسی را در آنجا پنهان ساخت. آنگاه قباد را به کیش خویش دعوت کرد و گفت معجزهء من آن است که آتش به من سخن میگوید. پادشاه به آتشکده رفت و مزدک در حضور پادشاه هرچه خواست به آتش گفت و جواب شنید. قباد به وی گروید و کار مزدک بالا گرفت. بزرگان فراهم آمدند و قباد را از سلطنت برکنار کرده و به زندان انداختند و برادرش جاماسب را به جای او نشاندند که آتش فتنهء مزدک را فرونشاند. قباد به تدبیر خواهر خود از زندان گریخت و به شهرهای هیاطله رفت و از شاه آن سامان کمک خواست. پس از چندی سی هزار تن از آن مردم کمر مدد و یاری او بر میان بستند و قباد با آن سپاه به مدائن روی آورد و چون به مقصد نزدیک شد شورشی بزرگ در کشور پدید آمد و سرداران ایرانی و جاماسب به لشکرگاه قباد برای عذرخواهی شتافتند. قباد از گناه همه درگذشت و برای بار دوم بتخت سلطنت نشست و زمام کارهای مملکت را بدست زرمهر پسر سوخرا سپرد و دیگر به حال مزدک و پیروانش نپرداخت. (کامل ابن اثیر چ یکم جزء یکم ص 182 و 183 و تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 238، 241، 260 و تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 114، 115، 752). ابن بلخی آرد: قباد پسر هرمزبن کسری انوشیروان است. وی به ترکستان پرورش یافت. او را به اتفاق بنشاندند ولی بیش از سه ماه پادشاهی نکرد. (فارسنامهء ابن البلخی ص 89). برای تفصیل بیشتر رجوع به غباد شود :
آن خواهد دیدن از شه شرق
کز پور قباد دید نعمان.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 348).
(1) - kavadh. قباد اول پدر انوشیروان (488 - 531) اوستائی ] kavata kavi ] کیقباد (نخستین پادشاه کیانی) و کواته مرکب است از دو جزء نخستین کوا kava بمعنی کوی (کی) (لقب شاهان کیانی) و جزء دیگر vata که به قول بارتولمه بمعنی محبوب است و جمعاً بمعنی کی محبوب، سرور گرامی است. رجوع به شاهان کیانی و هخامنشی در الاَثارالباقیه به قلم دکتر معین ص 28 و 29، یوستی نام نامه ص 160 و رجوع شود به کریستن سن فهرست. (نقل از حاشیهء برهان چ دکتر معین).
آن خواهد دیدن از شه شرق
کز پور قباد دید نعمان.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 348).
(1) - kavadh. قباد اول پدر انوشیروان (488 - 531) اوستائی ] kavata kavi ] کیقباد (نخستین پادشاه کیانی) و کواته مرکب است از دو جزء نخستین کوا kava بمعنی کوی (کی) (لقب شاهان کیانی) و جزء دیگر vata که به قول بارتولمه بمعنی محبوب است و جمعاً بمعنی کی محبوب، سرور گرامی است. رجوع به شاهان کیانی و هخامنشی در الاَثارالباقیه به قلم دکتر معین ص 28 و 29، یوستی نام نامه ص 160 و رجوع شود به کریستن سن فهرست. (نقل از حاشیهء برهان چ دکتر معین).