قایم
[یِ] (ع ص، اِ) قائم. ایستاده. برپا. || دلاک حمام: دست بر پشت شیخ میمالید و شوخ بر بازوی شیخ جمع میکرد چنانکه رسم قایمان باشد. (اسرار التوحید). رجوع به قائم شود. || در تداول، پنهان. رجوع به قایم کردن شود. || در تداول، سخت. محکم: یک کشیدهء قایم زدن. || در تداول، بسی بلند و جهوری: آواز و صدای قایمی کردن. مقابل یواش گفتن.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.