قارن
[رَ] (اِخ) کوه... نام کوهی است در مازندران. (حبیب السیر خیام ج2 ص417). و آن را به این ملاحظه که ملک الجبال لقب داشته کوه قارن میگفته اند. (آنندراج). ناحیتی است [ به دیلمان ] که مر او را ده هزار و چیزی ده است. (؟) و پادشای او را سپهبد شهریار کوه خوانند و این ناحیتی است آبادان و بیشتر مردم وی گبرکانند و از روزگار مسلمانی باز پادشائی این ناحیت اندر فرزندان به او است. پریم قصبهء این ناحیت است و مستقر سپهبدان به لشکرگاهی است بر نیم فرسنگ از شهر و اندر وی مسلمان اند و بیشتر غریب اند و پیشه ور و بازرگان زیراک مردمان این ناحیت جز لشکری و برزیگر نباشد و به هر پانزده روزی اندر وی روز بازار باشد و از همهء این ناحیت مردان و کنیزکان و غلامان آراسته به بازار آیند و با یکدیگر مزاح کنند و بازی کنند و رود زنند و دوستی گیرند و رسم این ناحیت چنان است که هر مردی که کنیزکی را دوست دارد او را بفریبد و ببرد و سه روز بدارد هر چون که خواهد آنگه به بر پدر کنیزک کس فرستد تا او را به زنی به وی دهد و اندر نواحی وی چشمه های آب است که به یک سال اندر چندین بار بیشترین مردم این ناحیت بدانجا شوند آب استه (؟) با نبیذ و رود و سرود و نای کوفتن [ ظ، پای کوفتن ] و آنجا حاجتها خواهند از خدای و آن را چون تعبدی دارند و باران خواهند به وقتی کشان بیاید [ ظ، بباید ]و آن باران بیاید. سامار، شهرکی است خرد هم از این ناحیت و از وی آهن و سرمه و سرب بسیار خیزد. (حدود العالم) : حکومت شهریار کوه و کوه قارن به قارن بن سوخرا اعطا شد. (ترجمهء استرآباد رابینو ص179).
نیام از دل و خون دشمن کنید
ز کشته زمین کوه قارن کنید.فردوسی.
برآمد زاغ رنگ و ماغ پیکر
یکی میغ از ستیغ کوه قارن.منوچهری.
اوم رهانید ز دجال کور
حکمت را دلش کُهِ قارن است.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص76 س 13).
نو شده ای نو شده کهن شود آخر
گرچه به جان کوه قارنی به تن آهن.
ناصرخسرو (دیوان ص334 س 31).
بررس نیکو به شعر حکمت حجت
زآنکه بلند و قوی است چون کُهِ قارن.
ناصرخسرو (دیوان ص336 س 9).
نیام از دل و خون دشمن کنید
ز کشته زمین کوه قارن کنید.فردوسی.
برآمد زاغ رنگ و ماغ پیکر
یکی میغ از ستیغ کوه قارن.منوچهری.
اوم رهانید ز دجال کور
حکمت را دلش کُهِ قارن است.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص76 س 13).
نو شده ای نو شده کهن شود آخر
گرچه به جان کوه قارنی به تن آهن.
ناصرخسرو (دیوان ص334 س 31).
بررس نیکو به شعر حکمت حجت
زآنکه بلند و قوی است چون کُهِ قارن.
ناصرخسرو (دیوان ص336 س 9).