آبزده
[زَ دَ / دِ] (ن مف مرکب)آب برافشانده. مرشوش. مرشوشه :
درِ سرای مغان رُفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی بشیخ و شاب زده.
حافظ.
درِ سرای مغان رُفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی بشیخ و شاب زده.
حافظ.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول