آبزده
[زَ دَ / دِ] (ن مف مرکب)آب برافشانده. مرشوش. مرشوشه :
درِ سرای مغان رُفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی بشیخ و شاب زده.
حافظ.
درِ سرای مغان رُفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی بشیخ و شاب زده.
حافظ.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.