فی

معنی فی
[فَ / فِ] (از ع، اِ) مخفف فی ء. سایهء هر چیز پس از زوال. سایهء هر شی ء که بعد از نصف النهار باشد. (فرهنگ فارسی معین) :
خوار خواهد رخ خورشید مگر وقت زوال
قصر میمون تو را ناقص از آن گردد فی.
انوری.
در تموز گرم می بینند دی
در شعاع شمس می بینند فی.مولوی.
|| غنیمت. (یادداشت مؤلف) : به یک مدح که او را گفت هزار درم از فی مسلمانان بدو داد. (تاریخ بلعمی).
دید مردی شبان در آن چَهْ، نی
ببرید آن نی و شمردش فی.سنائی.
اشتراک‌گذاری
با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.