فردوس
[فِ دَ / دُو] (اِخ) شیرازی. اسمش سیدابوالحسن و متولی یکی از بقاع شریفهء آن ولایت بوده است. در آن شهر صحبتش اتفاق افتاد. سیدی خلیق و شفیق بود و در جوانی رحلت نمود. از اوست:
مگر آن چاک پیراهن گشادند
که از بوی گلم دیوانه کردند؟
ز می ساقی! چراغی پیش ره گیر
که مستان گم ره میخانه کردند...
(از مجمع الفصحاء ج 2 ص 382).
رجوع به فارسنامهء ناصری ج 2 ص 149 و طرائق الحقائق ج 3 ص 148 و انجمن خاقان و ذریعه ج 9 ص 820 شود.
مگر آن چاک پیراهن گشادند
که از بوی گلم دیوانه کردند؟
ز می ساقی! چراغی پیش ره گیر
که مستان گم ره میخانه کردند...
(از مجمع الفصحاء ج 2 ص 382).
رجوع به فارسنامهء ناصری ج 2 ص 149 و طرائق الحقائق ج 3 ص 148 و انجمن خاقان و ذریعه ج 9 ص 820 شود.