فتیل
[فَ] (ع ص) تافته. (منتهی الارب). مفتول. (اقرب الموارد). || (اِ) رسن باریک از پوست خرمابن، و گاهی آن را بر حلقهء دو چوب استادهء وادیج بندند. (منتهی الارب). ریسمان باریکی از لیف خرما یا موی یال یا پوست. (اقرب الموارد). || رشتهء دانه خرما. (منتهی الارب). آنچه در چوبچهء هستهء خرما بود. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل). || آنچه از چرک بدن که با انگشتان بتابی. (اقرب الموارد). ریم و چرک به انگشتان تافته. (منتهی الارب).