اختناق
[اِ تِ] (ع مص)(1) خبه شدن. (منتهی الارب). خفگی. خبگی. خپگی. خفه شدن. خوه شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). گلو گرفتن. گلو گرفته شدن : گفت شبانگاهی در فلان شارع می گذشتم ناگاه بند کمندی در گردن من افتاد و حلقوم من بجذبات متواتر بیفشرد چنانکه نفس من بسته شد و از ضرورت اختناق فرا بند میشتافتم و بر وفق جذبهء او میرفتم... (ترجمهء تاریخ یمینی ص 328).
همچو چغزیم اندر آب از گفت الم
وز خموشی اختناق است و سقم.
مولوی (مثنوی).
|| خفه کردن. || امتناع نفوذ نفس به ریه و قلب یا دشواری آن. || اختناق رحم؛(2) علتی است شبیه به صرع و غشی متناوب و این بیشتر در زنانی که حبس طمث دارند پیدا آید و همچنین زنان بی شوی را عارض شود. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون در اختناق رحم آرد: علی وزن الافتعال، فی اللغه، خفه کردن. و فی الطب هو امتناع نفوذ النَفَس الی الرّیه و القلب او تعسره. و اختناق الرّحم هو سعی(3) الرحم بالتقلص الی فوق او میلها بالاسترخاء الی احد الجانبین و قیل هذه عله شبیهه بالصرع و الغشی تنوب کنوائبه لاستحاله الماده الی کیفیه سمّیه تلدغ الدماغ عند ارتفاعها الیه و تؤذیه. و تحصل من ذلک حرکه تشنجیه و تؤذی القلب و یحصل من ذلک له غشی متواتر و هذه العله تعرض للنساء اللواتی یحبس فیهن الطمث و المنی. کذا فی بحرالجواهر.
(1) - Asphyxie. etranglement. Suffocation.
(2) - Hysterie. Globe - hysterique. Hysterie chez les femmes. Attaque de
nerfs chez les femmes.
(3) - در یکی از نسخ خطی بحرالجواهر میل آمده است.
همچو چغزیم اندر آب از گفت الم
وز خموشی اختناق است و سقم.
مولوی (مثنوی).
|| خفه کردن. || امتناع نفوذ نفس به ریه و قلب یا دشواری آن. || اختناق رحم؛(2) علتی است شبیه به صرع و غشی متناوب و این بیشتر در زنانی که حبس طمث دارند پیدا آید و همچنین زنان بی شوی را عارض شود. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون در اختناق رحم آرد: علی وزن الافتعال، فی اللغه، خفه کردن. و فی الطب هو امتناع نفوذ النَفَس الی الرّیه و القلب او تعسره. و اختناق الرّحم هو سعی(3) الرحم بالتقلص الی فوق او میلها بالاسترخاء الی احد الجانبین و قیل هذه عله شبیهه بالصرع و الغشی تنوب کنوائبه لاستحاله الماده الی کیفیه سمّیه تلدغ الدماغ عند ارتفاعها الیه و تؤذیه. و تحصل من ذلک حرکه تشنجیه و تؤذی القلب و یحصل من ذلک له غشی متواتر و هذه العله تعرض للنساء اللواتی یحبس فیهن الطمث و المنی. کذا فی بحرالجواهر.
(1) - Asphyxie. etranglement. Suffocation.
(2) - Hysterie. Globe - hysterique. Hysterie chez les femmes. Attaque de
nerfs chez les femmes.
(3) - در یکی از نسخ خطی بحرالجواهر میل آمده است.