غیوب
[غُ] (ع مص) غایب شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناپدید شدن. (منتهی الارب). دور و جدا شدن. (از اقرب الموارد)(1).
(1) - از منتهی الارب چنین برمی آید که بمعنی فروشدن آفتاب نیز هست، ولی به این معنی غیاب و غیبوبه است.
(1) - از منتهی الارب چنین برمی آید که بمعنی فروشدن آفتاب نیز هست، ولی به این معنی غیاب و غیبوبه است.