غیداقی
[غَ] (ص نسبی) منسوب به غیداق (اِخ). رجوع به غیداق شود. || نوعی از تیر بغایت سخت که سنگ را میشکند و از غیداق آرند. (از برهان قاطع) (از غیاث اللغات) (از آنندراج) :
به یک گشاد ز شست تو تیر غیداقی
شود چو پاسخ کهسار باز تا غیداق.خاقانی.
رجوع به غیداق (اِخ) شود.
- تیر غیداقی؛ تیری بغایت سخت که سنگ را میشکند. (ناظم الاطباء). رجوع به غیداقی در سطرهای بالا شود.
به یک گشاد ز شست تو تیر غیداقی
شود چو پاسخ کهسار باز تا غیداق.خاقانی.
رجوع به غیداق (اِخ) شود.
- تیر غیداقی؛ تیری بغایت سخت که سنگ را میشکند. (ناظم الاطباء). رجوع به غیداقی در سطرهای بالا شود.