غفه
[غُفْ فَ] (ع اِ) قوت روزگذار. آنقدر از علوفه و جز آن که بدان زیست توان کرد. (منتهی الارب) (آنندراج). البلغه من العیش. کقوله: «و غفه من قوام العیش تکتفینی». (اقرب الموارد). || موش، بدان جهت که قوت روزگذار گربه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). || آنچه از گیاه و جز آن که شتر عجاله در دهان گیرد. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه شتر با دهانش به شتاب تناول کند. (از اقرب الموارد). || غفه الاناء و الضرع، بقیهء آنچه در ظرف یا در پستان است. (از اقرب الموارد).