آبریز

معنی آبریز
(اِ مرکب) دَلو. دول :
دوستی زآبریز چرخ بِبَر
زآنکه آن گه تهی بود گه پر.سنائی.
|| مبرز. متوضا. مبال :
شعر تو باید به آبریز درانداخت
گر بود از مشک تر نبشته به ابریز.سوزنی.
ببهانهء آبریز بیرون آمد و کاردی کوچک از خدمتکاران خویش بستد. (تاریخ طبرستان).
میان بسته یکسر برای گریز
نه مطبخ بجا ماند و نه آبریز.زجاجی.
|| چاه. چاه گنداب. بالوعه. بلوعه. گَوی که در آن آبهای مستعمل چون آب ریختهء حمام و آب مطبخ گرد آید. و در بعض فرهنگها به آبریز معنی مزبله نیز داده اند. || ظرفی لوله و دسته دار که بدان وضو و طهارت کنند و معرب آن ابریق است. || سرازیریها که آب آن به رودی رسد. (فرهنگستان زمین شناسی).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.