اخ
[اَ] (صوت) اَه. آه. صوتی است نمودن نفرت و کراهت را. و شعوری بنقل از شرفنامه و برهان و مؤید الفضلاء معنی تحسین و آفرین نیز بدو داده است و اخ اخ را بمعنی بخ بخ گرفته لکن در زبان فارسی حاضر و همچنین در ادبیات قدیم باینمعنی دیده نشده است و باز در لغت نامه ها بمعنی ترحم و تأسف آورده اند و شنیده نشده است :
زهری که او چشاند چه جای اخ که بخ بخ
تیغی که او گذارد چه جای اه که به به.؟
بیک وخ وخ که من کردم بصد اخ اخ نمی ارزد.؟
|| (ص) در زبان اطفال شیرخواره، بد. اَیی. پلید. نجس. مقابل مامان، خوب: اَخ است؛ بد است. || اَخ کن؛ هم در زبان کودکان، از دهان بیرون کن.
زهری که او چشاند چه جای اخ که بخ بخ
تیغی که او گذارد چه جای اه که به به.؟
بیک وخ وخ که من کردم بصد اخ اخ نمی ارزد.؟
|| (ص) در زبان اطفال شیرخواره، بد. اَیی. پلید. نجس. مقابل مامان، خوب: اَخ است؛ بد است. || اَخ کن؛ هم در زبان کودکان، از دهان بیرون کن.