احیاء

معنی احیاء
[اِحْ] (ع مص) اِحیا. زنده گردانیدن. زنده کردن : و تواتر دخلها و احیاء اموات و ترفیه ایشان به عدل متعلق است. (کلیله و دمنه).
از مثال شه امید مردهء من زنده گشت
روح را برهان احیا برنتابد بیش ازین.
خاقانی.
احیای روان مردگان را
بویت نفس مسیح مریم.سعدی.
-احیاء ارض؛ احیاء موات.
-احیاء موات؛ احیاء ارض. آباد کردن زمین ویران و عمارت خراب. آبادان کردن زمین و جز آن
|| رواج و رونق دوباره بخشیدن. تقویت کردن : بر آن جمله که در احیاء سوابق معدلت امیر عادل ناصرالدین... سعی نمود تا آن را به لواحق خویش بیاراست. (کلیله و دمنه). || یافتن زمین را فراخ نعمت و بسیارنبات: اَحْیَیْنا الارض؛ یافتیم زمین را فراخ نعمت بسیارنبات. || در فراخی نعمت شدن. زیستن در فراخی نعمت: اَحْیَتِ القوم؛ زیستند مواشی قوم و نیکوحال شدند و گشتند در فراخی عیش و نعمت. اَحْیَتِ الناقهُ؛ زیست بچهء ناقه. (منتهی الارب). || در باران شدن. || شب زنده داری کردن. شب را بیدار گذاشتن. شب زنده داری.
-شبهای احیاء.؛ رجوع به ترکیبات شب شود.
اشتراک‌گذاری
ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.