غصب

معنی غصب
[غَ] (ع مص) به ستم گرفتن. مغصوب، نعت از آن است. (منتهی الارب). به ستم گرفتن چیزی را از کسی. (غیاث اللغات) (آنندراج). به ستم بستدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). به ستم ستدن. (ترجمان علامهء جرجانی) (مجمل اللغه). گرفتن چیزی به ستم، مال باشد یا جز از آن. (تعریفات جرجانی) : و کان وراءهم ملک یأخذ کل سفینه غصباً. (قرآن 18/79). اگر آب و زمین به غصب بستد [ حسنک ] نه زمین ماند بدو نه آب. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص184). گفت شنیدم که این ولایت از تو به غصب ستده اند من به تو بازدادم. (تاریخ بیهقی ایضاً ص196).
جز بدان وقت که بستانی ازو مال به غصب
نتوانی که ببینی به مثل روی یتیم.
ناصرخسرو.
شاه شرفی تاج تو است از نسب تو
تاجی که نه غصب است و نه آورده ز تاراج.
سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص145).
اگر اسبی چرد در کشتزاری
وگر غصبی رود بر میوه داری.نظامی.
|| ظلم و تعدی کردن. || مجبور شدن. ملتزم شدن. به عهده گرفتن. بر ذمه گرفتن. اجبار. مطابق میل و رضا نبودن: بالطیب او بالغصب؛ یعنی خواهی نخواهی. فجعلوه مجنون (!) بالغصب؛ یعنی او را مجنون شناختند. || اختلاس و دزدی کسی که وابسته به دولت است. (دزی ج2 ص214). || چیرگی کردن بر کس. (منتهی الارب). قهر کردن بر کسی. (غیاث اللغات) (آنندراج): غصب فلاناً علی الشی ء؛ قهره. (اقرب الموارد). مجبور کردن. (دزی ج2 ص214). || خراشیدن و برکندن موی جلد را بی دباغت. (منتهی الارب) (آنندراج): غصب الجلد؛ ازال عنه شعره و وبره نتفاً و قشراً بلاعطن فی دباغ و لااعمال فی ندی. (از اقرب الموارد). || غصب نفس زن؛ زنا کردن با وی به اجبار. (از اقرب الموارد). || (ص، اِ) آنچه به ستم ستاده شود. (منتهی الارب) (آنندراج). به معنی مغصوب، گویند: «شی ء غصب»؛ یعنی چیز مغصوب، و این از باب تسمیه به مصدر است. (از اقرب الموارد). || غصب در شرع؛ گرفتن مال بهادار محترم است آشکارا بی اجازهء صاحب آن، بنابراین غصب دربارهء میته تحقق پیدا نمیکند زیرا مال نیست و همچنین است دربارهء آزاد، و شراب مسلم نیز چنین است زیرا بهادار نیست، و در مال حربی نیز غصب نیست زیرا محترم نیست. و قید «بی اجازهء صاحب آن» در تعریف غصب برای این است که به ودیعه شامل نباشد، و قید «آشکارا» برای عدم شمول به سرقت است. (از تعریفات جرجانی) رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. || غصب در آداب بحث عبارت است از منع مقدمهء دلیل، و اقامهء دلیل بر نفی آن پیش از اینکه معلل دلیل بر ثبوت آن اقامه کند، خواه اثبات حکم مورد تنازع به طور ضمنی از وی لازم باشد یا نه. (از تعریفات جرجانی).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.