غزوه
[غَزْ وَ] (ع اِ) یکی غزو. جنگ کردن با دشمن و در پی جنگ و غارت او گردیدن. (از آنندراج). غزوه اسم مره از غزو است. ج، غَزَوات. (تاج العروس) (اقرب الموارد). رجوع به غزو شود : ما به جانب عراق و غزوهء روم مشغول گردیم، و وی [محمد] به غزنین و هندوستان. (تاریخ بیهقی). ذکر غزوهء مولتان. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1272 ه . ق. ص260). در وقت نهضت سلطان به غزوهء ناردین از او لشکر خواست. (ترجمهء تاریخ یمینی ایضاً ص375). || جنگ مؤمنین با کفار به جهت اسلام، به شرطی که رسول (ع) یا امام وقت در آن جنگ همراه باشد، و اگر جنگ مؤمنین با کفار به سرکردگی امام وقت باشد آن را سریه گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). هر جنگی با عرب و یهود که پیغامبر(ص) در آن شرکت می فرموده است. مقابل سریه، و آن هر جنگی است که مسلمانان به امر رسول (ص) با عرب و غیره میکردند بی حضور رسول (ص). رجوع به غَزْوْ شود.(1)
(1) - دکتر فیاض در تاریخ اسلام، سال دوم هجرت، در پاورقی می نویسد: «و این اصطلاح نزد طبری گویا نیست».
(1) - دکتر فیاض در تاریخ اسلام، سال دوم هجرت، در پاورقی می نویسد: «و این اصطلاح نزد طبری گویا نیست».