غراب
[غُ] (اِخ) جائی است به دمشق. (منتهی الارب) (آنندراج). جای معروفی است به دمشق. کثیر گوید :
فلولا الله ثم ندی ابن لیلی
و انی فی نوالک ذوارتعاب
و باقی الود ما قطعت قلوصی
مسافه بین مصر الی غراب
و از جملهء دلایل بر اینکه غراب در شام است قول عدی بن الرقاع است که گوید :
کلما ردنا شطاً عن هواها
شطنت دار میعه حقباء
بغراب الی الالاهه حتی
تبعت امهاتها الاطلاء
فتردَّدن بالسماوه حتی
کذبتهن غدرها و النِّهاءُ.
و همهء این نواحی چنانکه ابن السکیت در شرح شعر کثیر آورده در شام است.
(از معجم البلدان).
فلولا الله ثم ندی ابن لیلی
و انی فی نوالک ذوارتعاب
و باقی الود ما قطعت قلوصی
مسافه بین مصر الی غراب
و از جملهء دلایل بر اینکه غراب در شام است قول عدی بن الرقاع است که گوید :
کلما ردنا شطاً عن هواها
شطنت دار میعه حقباء
بغراب الی الالاهه حتی
تبعت امهاتها الاطلاء
فتردَّدن بالسماوه حتی
کذبتهن غدرها و النِّهاءُ.
و همهء این نواحی چنانکه ابن السکیت در شرح شعر کثیر آورده در شام است.
(از معجم البلدان).