غبوق
[غَ] (ع اِ) شراب شبانگاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (دهار). ج، غبائق برخلاف قیاس. (اقرب الموارد). آن شراب که شبانگاه خورند. (مهذب الاسماء). شراب شبانگاه و آخر روز. (آنندراج) (غیاث اللغات). آنچه به شب آشامند از آشامیدنی چون شیر و شراب و جز آن. خلاف صبوح. || شرب شبانگاه، و آن از مغرب تا گاه نماز خفتن باشد : و فتح اخلاط نیز پیوند آن فتوح و غبوق آن صبوح شد. (جهانگشای جوینی). و در گوش هر عاقل و مدهوش، به صبوح و غبوق آواز نوشانوش. (ترجمهء محاسن اصفهان ص26). || شتر ماده ای که پس از مغرب دوشیده شود: هذه الناقه غبوقی و غبوقتی؛ ای اغتبق لبنها. ج، غبائق. || لقیته ذاغبوق و ذاصبوح؛ ای بالغداه و العشی، لایستعملان الا ظرفاً. (اقرب الموارد).