عین الله
[عَ نُلْ لاه] (ع اِ مرکب) چشم خدای. حفظ خدای. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
تو شب به روضهء نبوی زنده داشته
عین اللهت بلطف نظر پاسبان شده.خاقانی.
دیوان مرا که گنج عرشی است
عین اللَّه گنج بان ببینم.خاقانی.
بینی جمال حضرت عین اللَّه(1) آن زمان
کآیینهء دل تو شود صادق الصفا.خاقانی.
- علیک عین الله؛ چشم خدا بر تو باد. در حفظ خدا باشی :
ایا کریم زمانه علیک عین الله
تویی که چشمهء خورشید را به نور ضوی.
منوچهری.
|| (اصطلاح عرفان) انسان کامل. (از فرهنگ علوم عقلی).
(1) - ن ل: نوراللَّه.
تو شب به روضهء نبوی زنده داشته
عین اللهت بلطف نظر پاسبان شده.خاقانی.
دیوان مرا که گنج عرشی است
عین اللَّه گنج بان ببینم.خاقانی.
بینی جمال حضرت عین اللَّه(1) آن زمان
کآیینهء دل تو شود صادق الصفا.خاقانی.
- علیک عین الله؛ چشم خدا بر تو باد. در حفظ خدا باشی :
ایا کریم زمانه علیک عین الله
تویی که چشمهء خورشید را به نور ضوی.
منوچهری.
|| (اصطلاح عرفان) انسان کامل. (از فرهنگ علوم عقلی).
(1) - ن ل: نوراللَّه.