عود

معنی عود
[عَ] (ع مص) برگردیدن و بازگشتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). گردیدن و بازگشتن و یا بازگشتن بسوی کسی پس از روی گردان شدن از وی. (از اقرب الموارد). عَوده. مَعاد. رجوع به عوده و معاد شود. || بازگردانیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رد کردن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیمارپرسی نمودن. (از منتهی الارب) (آنندراج). عیادت کردن مریض. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیاد. عیاده. عُواده. رجوع به عیاد و عیاده و عواده شود. || پیاپی آمدن چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || عادت چیزی کردن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). عادت قرار دادن چیزی را. (از اقرب الموارد). || چنین گشتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || روی آوردن بر نیکی، گویند: عاد بمعروفِه. || گشتن و شدن، بمعنای «صار»، که در این صورت از اخوات «کان» بحساب می آید. و گاهی برای دلالت بر انتقال از حالتی بحالتی بکار رود. || دیگربار کاری را انجام دادن: عاد لما فعل. || نقض کردن. (از اقرب الموارد).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.