عنایه
[عِ یَ] (ع مص) عنایت. مشغول کردن کار کسی را و بی آرام ساختن و اندوهگین نمودن او. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). عارض شدن امری بر کسی و مشغول داشتن و محزون ساختن وی. (از اقرب الموارد). عَنایه. عُنی. رجوع به عنایه و عنی شود. || رنج دیدن بجهت کسی. (از منتهی الارب). رنج دیدن در کار کسی و مشغول شدن بدان. (از ناظم الاطباء).(1) اهتمام کردن کسی بر حاجتی، و پرداختن به آن حاجت و مشقت دیدن بخاطر آن. (از اقرب الموارد). عُنی. رجوع به عنی شود. || اراده کردن و قصد کردن مطلبی را از گفتاری. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). عَنْی. رجوع به عنی شود. || نگاه داشتن. (از منتهی الارب). حفظ کردن و محافظت نمودن. || فروگرفتن و حادث گردیدن کار(2). || رویانیدن زمین گیاه را(3). || گواریدن(4). (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || عرضه کردن و مشغول نمودن. (از ناظم الاطباء).
(1) - در ناظم الاطباء عنایه به این معنی، به فتح اول نیز ضبط شده است.
(2) - در اقرب الموارد، به این معنی فقط مصدر عَنْی ضبط شده است. رجوع به عَنْی شود.
(3) - در اقرب الموارد، به این معنی فقط مصدر عَنْی ضبط شده است. رجوع به عَنْی شود.
(4) - در اقرب الموارد، به این معنی فقط مصدر عَنْی ضبط شده است. رجوع به عَنْی شود.
(1) - در ناظم الاطباء عنایه به این معنی، به فتح اول نیز ضبط شده است.
(2) - در اقرب الموارد، به این معنی فقط مصدر عَنْی ضبط شده است. رجوع به عَنْی شود.
(3) - در اقرب الموارد، به این معنی فقط مصدر عَنْی ضبط شده است. رجوع به عَنْی شود.
(4) - در اقرب الموارد، به این معنی فقط مصدر عَنْی ضبط شده است. رجوع به عَنْی شود.