عمله
[عَ مِ لَ] (ع اِ) کار. || کرده شده، هرچه باشد. (منتهی الارب). آنچه کرده شده. (از اقرب الموارد). || (ص) ناقه عمله؛ شتر مادهء بین العمالهء هوشیار. (منتهی الارب). ماده شتر که نجابتش آشکار و زیرک باشد. (از اقرب الموارد). شتر زیرک که آشکار است زیرکی او. (از شرح قاموس).