احمد
[اَ مَ] (اِخ) قماج (امیر). حاکم ترمذ بزمان سنجر و چون سنجر پس از چهارسال که در دست غزان بود تدبیر فرار کرد بامیراحمد قماج پیغام داد که کشتیها در کنار آب آمویه معد و مهیا سازد. روزی امیر الیاس غز را که موکلش بود بفریفت تا برسم شکار او را برکنار جیحون برد و در حین اشتغال مردم بصید و شکار احمد از کمین گاه بیرون تاخته سلطان را از میان غزان در ربود و در کشتی نشانده بقلعهء ترمد رسانید و سلطان چند روزی در ترمد ساکن بود تا بعضی از غلامان و لشکریانش که در اطراف و جوانب بودند به وی پیوستند آنگاه بمرو شتافت. رجوع بحبط ج1 ص380 شود.