عمد

معنی عمد
[عَ] (ع مص) ستون نهادن چیزی را و ایستاده کردن به آن. (منتهی الارب). سقف و امثال آن را بوسیلهء ستون به پا داشتن و محکم داشتن. (از اقرب الموارد). || آهنگ کردن خلاف خطا. (منتهی الارب). قصد و آهنگ چیزی کردن. (از اقرب الموارد). آهنگ کردن. (دهار). || سست و گران گردانیدن بیماری کسی را. (منتهی الارب). سنگین کردن و به درد آوردن بیماری کسی را. (از اقرب الموارد). || دردناک نمودن و گرانبار کردن وام کسی را. (منتهی الارب). || افکندن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || به عمود زدن. (منتهی الارب). بوسیلهء عمود کسی را زدن. (از اقرب الموارد). || بر عمود شکم زدن و اندوهگین ساختن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || در دیانت مسیح؛ به آب معمودیه شستن کودک را. (از اقرب الموارد). رجوع به معمودیه شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.