علی الله
[عَ لَلْ لاهْ] (ع ق مرکب) برخدا. بر خدای. || در مقام استعاذه استعمال می کنند، یعنی پناه بر خدا. (ناظم الاطباء) :
علی الله از بد دوران، علی الله
تبرا از خدادوران، تبرا.خاقانی.
|| در مقام توکل بکار رود، یعنی توکل بر خدا. (ناظم الاطباء). بر خدای است. بطریق ضمان کرم. || در تداول عوام، هرچه بادا باد. || صاحب آنندراج آرد: ناله از ناله و فریاد و شور و غوغا، و ظاهراً مخفف «توکلت علی الله» است. و با لفظ برآمدن و زدن و بر فلک رساندن مستعمل است - انتهی. شور و غوغا و فریاد. (غیاث بنقل از رشیدی) :
شنیدم گر به شب دیوی زند راه
خروس خانه بردارد علی الله.نظامی.
ز فریاد خرمهرهء گاودم
علی الله برآمد ز رویینه خم.
نظامی (از آنندراج).
مرا اندیشه از روی تو چون ماه
رساند بر فلک هر شب علی الله.
میرخسرو (از آنندراج).
- علی الله گفتن؛ دل به دریا زدن.
علی الله از بد دوران، علی الله
تبرا از خدادوران، تبرا.خاقانی.
|| در مقام توکل بکار رود، یعنی توکل بر خدا. (ناظم الاطباء). بر خدای است. بطریق ضمان کرم. || در تداول عوام، هرچه بادا باد. || صاحب آنندراج آرد: ناله از ناله و فریاد و شور و غوغا، و ظاهراً مخفف «توکلت علی الله» است. و با لفظ برآمدن و زدن و بر فلک رساندن مستعمل است - انتهی. شور و غوغا و فریاد. (غیاث بنقل از رشیدی) :
شنیدم گر به شب دیوی زند راه
خروس خانه بردارد علی الله.نظامی.
ز فریاد خرمهرهء گاودم
علی الله برآمد ز رویینه خم.
نظامی (از آنندراج).
مرا اندیشه از روی تو چون ماه
رساند بر فلک هر شب علی الله.
میرخسرو (از آنندراج).
- علی الله گفتن؛ دل به دریا زدن.