علم
[عَ] (ع مص) چیره شدن در نبرد. معالمه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || نشان کردن. || شکافتن لب و امثال آن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِ) آفرینش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || آنچه در احاطهء آسمان است. (منتهی الارب) (آنندراج). عالَم. (اقرب الموارد). || آنچه بدان بر چیزی راه یابند. (ناظم الاطباء).