علت

معنی علت
[عِلْ لَ] (ع اِ) بیماری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : بسیار طبیبانند که میگویند فلان چیز نباید خوردن، که از وی چنین علّت به حاصل آید. و آنگاه خود از آن بسیار بخورند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص493). دو سه علت متضاد دشوار است علاج آن. (تاریخ بیهقی ص370).
علت پوشیده مدار از طبیب
بر در او خواهش و زنهار کن.ناصرخسرو.
بیماری که اشارت طبیب را سبک دارد... هر لحظه ناتوانی بر وی مستولی گردد و علت مزمن تر شود. (کلیله ص192). به علتهای مزمن و دردهای مهلک گرفتار گشته. (کلیله ص24). بر عقب آن تاش به علتی صعب مبتلی گشت و عمر او در آن غربت به آخر رسید. (ترجمهء تاریخ یمینی). هیچ علت نیست که نه آن را داروییست، مگر مرگ را. (کیمیای سعادت). حکیمان گفته اند اگر آب حیات فروشند فی المثل به آبروی، دانا نخرد که مردن به علت به که زندگانی به مذلت. (گلستان سعدی).
چو حلوا خام باشد علت آرد.جامی.
- بی علت؛ بی مرض. (ناظم الاطباء).
|| سستی و ناتوانی. || آفت و آسیب. || عیب. (ناظم الاطباء). || کار نو که شخص را از اراده ای که داشت بازدارد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || اتفاق. (ناظم الاطباء). || آنچه بدان بهانه کنند. (منتهی الارب) (آنندراج). عذر و بهانه. (ناظم الاطباء). || سبب و جهت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : اهل تمییز از لحوم و شحوم بازار تنفر و تحرز نمودند، چه بیشتر با اجزاء و اعضاء بشر بر هم میگداختند و در بازارها میفروختند. و جمعی را بدین علت بگرفتند و در خانه های ایشان استخوانهای آدمی یافتند و همه را به هلاک آوردند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص297). یکی را زنی صاحب جمال جوان درگذشت و مادرزن فرتوت به علت کابین در خانه متمکن بماند. (گلستان سعدی).
- بی علت؛ بی جهت. بی سبب. (ناظم الاطباء) :
بی زلت و بی گناه محبوسم
بی علت و بی سبب گرفتارم.مسعودسعد.
|| مکر و حیله. || سرگذشت. (ناظم الاطباء).
-امثال: علت برود و عادت نرود.
علت برود ولیک عادت نرود؛ العاده طبیعه. (امثال و حکم دهخدا).
علت پوشیده مدار از طبیب. ناصرخسرو.
علت عاشق ز علتها جداست. مولوی.
|| (اصطلاح عروض) تغییراتی است که در عروض ها (یعنی جزء آخر از مصراع اول) و ضرب ها به سبب ها و وتدها ملحق میشود. (از اقرب الموارد). || (اصطلاح فلسفه) چیزی است که چیز دیگری بر آن متوقف باشد، و از وجود آن وجود امری دیگر لازم آید، و از عدم آن عدم امری دیگر لازم شود. یعنی هرگاه میان دو امری بستگیی وجود داشته باشد آن را که محتاج الیه است علت نامند و دیگری را که محتاج است معلول گویند. و بر اثر عدم علت، معلول ممتنع میشود. ولی بر اثر وجود علت، وجود معلول واجب نمیشود. و از رفع علت و عدم آن، عدم معلول لازم میشود و از رفع معلول و عدم آن، عدم علت کشف میگردد. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی).
علت بر چهار قسم است: «مامنه» یا فاعلی، «ماله» یا غائی، «مافیه» یا مادی، «مابه» یا صوری. از این علل چهارگانه دو علت فاعلی و غائی، علل وجودند، و دو علت مادی و صوری، علل ماهیت اند. و کلیهء این علتها گاه صناعی هستند مانند علل تخت از نجار و چوب و صورت تختی و جلوس بر وی. و گاه طبیعی اند مانند طبیعت، که علت فاعلی حرکت و سکون در اجسام طبیعی است. و گاه نفسانی اند مانند نفوس و اجرام نباتی و حیوانی و فلکی، و صور و غایات افعال اینها. و این علل چهارگانه را، بحسب قرب و بعد از معلول، و بالذات یا بالعرض بودن، و بالفعل یا بالقوه بودن، و اینکه خاص یا عام یا مساوی باشد، و جزوی یا کلی بودن، و بسیط یا مرکب بودن، احوال و اقسام مختلفی است که در جدول صفحهء مقابل ملاحظه میگردد. (از اساس الاقتباس ص354).
اشتراک‌گذاری
با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری رایگان و سریع برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.