علاقه
[عِ قَ / قِ] (از ع، اِ) بند کمان و تازیانه و شمشیر و جز آن که بدان آنها را شخص بر خود می آویزد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || هر چیز که بدان چیزی را آویزند. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد). || آنچه از میوه به درختان آویزان باشد. (اقرب الموارد). ج، علائق، عُلاقی. || دنباله.
-علاقهء دستار؛ طرهء آن. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). شمله. (برهان).
-علاقهء دستار؛ طرهء آن. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). شمله. (برهان).