عقول
[عَ] (ع ص) خردمند و فهم کننده چیزی را. (منتهی الارب). درک کننده و دریابنده امور را. (از اقرب الموارد). || داروی قابض. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هر دارو که شکم ببندد. داروی که شکم فروبندد. ج، عَقولات. (یادداشت مرحوم دهخدا). و هو [ ینبوت ] عقول للبطن یتداوی به. (ذخیرهء خوارزمشاهی).