عقور
[عَ] (ع ص) سگ گزنده. (منتهی الارب). حیوانی که بگزد. (از اقرب الموارد). ضد انوس. ج، عُقُر :
دهر بی منفعت خری است پلید
چرخ بی عافیت سگی است عقور.
مسعودسعد.
در عمارتها سگانند و عقور
در خرابیهاست کنج عزّ و نور.مولوی.
|| گزندهء ذی روح است و بس. (منتهی الارب). گویند عقور برای هر حیوانی بکار رود و برای غیر جان دار عُقَره گویند. (از اقرب الموارد).
دهر بی منفعت خری است پلید
چرخ بی عافیت سگی است عقور.
مسعودسعد.
در عمارتها سگانند و عقور
در خرابیهاست کنج عزّ و نور.مولوی.
|| گزندهء ذی روح است و بس. (منتهی الارب). گویند عقور برای هر حیوانی بکار رود و برای غیر جان دار عُقَره گویند. (از اقرب الموارد).