عقله
[عُ لَ] (ع اِ) شکلی است از اشکال رمل. (از کشاف اصطلاحات الفنون) (از منتهی الارب). شکلی است منحوس از اشکال رمل. (غیاث اللغات). || بندی است از بندهای کشتی. (منتهی الارب): لفلان عقله یعقل بها الناس؛ هرگاه با مردم کشتی میگیرد پایهای آنان را می بندد و آن همان شغزبیه است. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). || آنچه بدان بسته شود چون قید یا عقال. (از اقرب الموارد).