عقب

معنی عقب
[عَ] (ع اِ) روش و تک ستور که بعد از تک نخستین آرد. (منتهی الارب). «جری» و دویدن که پس از دویدن اول آید. ج، عِقاب. (از اقرب الموارد). || پسر. (منتهی الارب). ولد. (اقرب الموارد). || پسر پسر. (منتهی الارب). ولد ولد. (اقرب الموارد). || پاشنه، در لغت تمیم. (منتهی الارب). موخر قدم. عَقِب. ج، أعقاب. || هر چه پس از چیز دیگری آید. (از اقرب الموارد). || جهت، چنانکه به کسی که می آید گویند «من أین عقبک» یعنی از کجا آمده ای. (از منتهی الارب). و رجوع به عَقِب شود. || جاء فی عقبه؛ بر اثر او آمد. (از اقرب الموارد). رجوع به عَقِب شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.