عقب

معنی عقب
[عَ] (ع مص) پی پیچیدن بر کمان. (از منتهی الارب). «عَقَب» و پی پیچیدن بر کمان و تیر و نیزه، و آنها را در این صورت «معقوب» گویند. (از اقرب الموارد). پی بر جای پیچیدن. (تاج المصادر بیهقی). || بر پاشنهء کسی زدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بر پاشنه زدن. (تاج المصادر بیهقی). || خلیفهء کسی شدن. (از منتهی الارب). جانشین کسی شدن و پس از او آمدن. (از اقرب الموارد). از پی درآمدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). عُقوب. عاقبه. و رجوع به عقوب و عاقبه شود. || نکاح کردن بعد مردن، یا طلاق کسی. || برگ سبز برآوردن بعد برگ خشک. (از منتهی الارب). || عقب زیدا فی أهله؛ زید را ستمکار دید و جانشین او شد بر خانواده اش. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.