احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن یحیی بن سهل بن السدی الطائی المنبجی الشاهد المقری ء النحوی الاطروش، مکنی به ابوالحسن. ابن عساکر ذکر او در تاریخ دمشق آورده است. و او در جامع وکیل بود و در سال 615 ه .ق . درگذشته است و از ابوعبدالله بن مروان و ابوالعباس احمدبن فارس ادیب منبجی و ابوالحسن نظیف بن عبدالله المقری و غیر آنان روایت کند و او از اخبار ابوعبدالله بن خالویهء نحوی حفظ می کرد و ثقه بود. ابن عساکر گوید: ابن الاکفانی از ابن الکتانی و او از احمدبن یحیی بن سهل منبجی و او از ابوالعباس احمدبن فارس و او از ابن طباطبا قطعهء ذیل ابن طباطبا را روایت کنند:
حسود مریض القلب یخفی انینه
و یضحی کئیب البال منی حزینه
یلوم علی ان رحت للعلم طالباً
اقلّب من کلّ الرواه فنونه
و اختار ابکار الکلام و عونه
و احفظ مما استفید عیونه
و یزعم انّ العلم لایجلب الغنی
و یحسن بالجهل الذمیم ظنونه
فیا لائمی دعنی اغالی بقیمتی
فقیمه کلّ الناس ما یحسنونه.
حسود مریض القلب یخفی انینه
و یضحی کئیب البال منی حزینه
یلوم علی ان رحت للعلم طالباً
اقلّب من کلّ الرواه فنونه
و اختار ابکار الکلام و عونه
و احفظ مما استفید عیونه
و یزعم انّ العلم لایجلب الغنی
و یحسن بالجهل الذمیم ظنونه
فیا لائمی دعنی اغالی بقیمتی
فقیمه کلّ الناس ما یحسنونه.